مدح و شهادت امام رضا علیهالسلام
تا زندهتر باشی شکستی قفلِ جانَت را شکرِ خدا آسودہ خوردی شوکرانت را شکرخدا نه خیزران بوسیدہ رویت را نه نعل اسبی خُرد کردہ استخوانت را وقتی که جان دادی جوادَت نیز پیشَت بود هـرگز نـدیـدی اربـاً اربای جوانت را بانوی باران خواهرت معصومه هم دیدهست مهـمان نـوازیهای گرم مـیـزبانت را نه خیمهای غارت شد نه صورتی نیلی نه طعـنهای آزردہ کردہ کودکـانت را خورشید هشتم رفتی اما شکر این باقیست رنگ شـفـق هـرگز نـدیـدم آسمانت را مُزدِ عزاداران همیـشه دست تو بـوده از مـن مگـیـر آقا نـگـاہ مهـربـانت را |